Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «عصر ایران»
2024-05-05@22:05:00 GMT

"دیکتاتوری" چیست؟

تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۴۱۷۴

  عصر ایران - واژۀ دیکتاتوری (Dictatorship) در جمهوری روم باستان در اصل دلالت داشت بر مقامی که هنگام بحران به کسی واگذار می‌شد. چنین فردی، که دیکتاتور نامیده می‌شد، اختیار کامل حکومت و ارتش را برای مدت محدود (معمولا شش ماه) به دست می‌گرفت.

  از این رو دیکتاتوریِ رومی نوعی قدرت قانونی بود، ولی در اواخر دورۀ جمهوری، سردارانی که قدرت حکومت را از راه‌های غیرقانونی در دست گرفتند، این عنوان را به خود بستند و دیکتاتوری صورت غیرقانونی یافت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

چنین سردارانی محدودیت‌های دیکتاتوری را برداشتند و خودسرانه حکومت کردند.

  از آن پس دیکتاتور عنوان کسی شد که بدون داشتن مقام پادشاهی، با اقتدار کامل و بدون محدودیت قانونی، فرمانروایی کند و دولت مطلقا تحت امرش باشد.

   در واقع دیکتاتور، چه قانونی چه غیرقانونی، در روم باستان به مقام بلندپایه‌ای اطلاق می‌شد که با اقتدار فوق‌العاده‌ای زمام امور مملکت را در دست گرفته و تمام اختیارات را در خود متمرکز می‌ساخت.

  امروزه واژۀ دیکتاتوری در توصیف رژیم‌هایی به کار می‌رود که در آن‌ها شخص یا حزب واحدی از ورود دیگران به عرصۀ رقابت سیاسی جلوگیری می‌کند و ادارۀ قوای عمومی کشور را بدون رقیب در شخص خود یا در سازمان خویش تمرکز می‌دهد.

   دیکتاتوری‌های مدرن از یک منظر به سه نوع "دیکتاتوری فردی"، دیکتاتوری حزبی" و "دیکتاتوری نظامی" تقسیم می‌شوند.

   در دیکتاتوری حزبی قاعدتا فردی به نام "دیکتاتور" نباید وجود داشته باشد چراکه در چنین رژیم‌هایی "دیکتاتور" همان "حزب" است. اما در اتحاد جماهیر شوروی، استالین به نام دیکتاتوری حزبی عملا مشغول دیکتاتوری فردی بود.

  ماکسیمیلیان روبسپیر و ناپلئون بناپارت دو دیکتاتور مشهور سده‌های اخیرند که هر دو نیز پس از پیروزی انقلاب فرانسه به قدرت رسیدند.

   روبسپیر در سال‌های 1793 و 1794 قدرت را در دست داشت و در توجیه دیکتاتوری‌اش می‌گفت در کشوری که 80 درصد جمعیت آن دهقان است و اشراف دارای قدرت ویژه‌ای هستند، تنها با دیکتاتوری مستمر می‌توان اقدامات مؤثری به نفع طبقات رنجبر انجام داد.

  ناپلئون هم عملا از 1799 تا 1815 دیکتاتور فرانسه بود. او برخلاف روبسپیر پاره‌ای از سنن اشرافی را پذیرفت ولی نظام حقوقی فرانسه را به شیوه‌ای بسیار مترقی اصلاح کرد. "کد ناپلئون"، نظام حقوقی وضع شده برای کشور فرانسه در دوران دیکتاتوری ناپلئون است که امروزه مبنای نظام حقوقی بسیاری از کشورهای دنیاست.

  برخی از دیکتاتورهای مشهور قرن بیستم، افرادی نظامی بودند که ژنرال فرانکو در اسپانیا و ژنرال پینوشه در شیلی، دو نمونۀ مشهور آن‌ها هستند. در دهه‌های 1970 و 1980 میلادی در آرژانتین و برزیل و کرۀ جنوبی نیز دیکتاتورهای نظامی بر سر کار بودند ولی شهرت چندانی ندارند.

  هر چقدر قدرت یک دیکتاتور نظامی شخصی‌تر شود، حکمرانی او بیشتر مصداق "دیکتاتوری فردی" می‌شود تا "دیکتاتوری نظامی". در نتیجه شهرتش نیز بیشتر می‌شود.

   طبق درکی که از دیکتاتوری در روم باستان وجود داشت، تفاوت استبداد و دیکتاتوری در خودسرانه بودن قدرت مستبد و قانونمندی قدرت دیکتاتور تعریف شده است. قدرت خودسرانه نه با "قانون" محدود می‌شد نه با "حقوق طبیعی مردم".

   جملۀ معروف لویی چهاردهم را، که در قرن هفدهم می‌گفت «من دولتم»، مظهر استبداد شاهانۀ کلاسیک دانسته‌اند.

"حق الهی حکمرانی" را تفاوت دیگری بین مستبد و دیکتاتور قلمداد کرده‌اند. ولی واقعیت این است که این مرزبندی‌ها نسبی است و به راحتی نمی‌توان "دیکتاتور" را از "مستبد" تفکیک کرد.

   مثلا رضاخان نخستین اعلامیه‌اش پس از کودتای اسفند 1299 را با جملۀ «حکم می‌کنم» آغاز کرد. از آنجایی که حکم کردن حق دولت است، بین این جملۀ رضاخان و آن جملۀ لویی چهاردهم تفاوت ماهوی وجود ندارد. در حالی که رضاخان دیکتاتور محسوب می‌شود و لویی چهاردهم مستبد.

   و یا فقدان قانونمندی استبداد نیز چندان محرز نیست. پادشاهان ایران باستان مستبد بودند ولی با سازوکاری قانونی یا از پیش مشخص شده انتخاب می‌شدند. همچنین بسیاری از شاهان مستبد اروپا. حتی در در بسیاری از جوامع یا قبایل بدوی نیز انتخاب حاکم مستبد مبتنی بر روالی مشخص و از پیش تعیین شده است.

  در مجموع، اگر جمهوری روم باستان را منها کنیم، به نظر می‌رسد دیکتاتوری در قیاس با استبداد، در اشاره به انواع مدرن‌تری از "حکومت غیردموکراتیک" به کار می‌رود.

  مثلا پادشاهی سنتی در عربستان مصداق "استبداد" محسوب می‌شود ولی حاکمیت حزب کمونیست در چین مصداق "دیکتاتوری"؛ چون سازوکار نظام سیاسی در چین به مراتب مدرن‌تر و پیچیده‌تر از عربستان است.

  همچنین دیکتاتوری‌ها غالبا مبتنی بر ایدئولوژی‌های مدرن‌اند؛ از ناسیونالیسم و فاشیسم و نازیسم گرفته تا سوسیالیسم و مارکسیسم و کاپیتالیسم.

  برخی از صاحب‌نظران سیاسی، دیکتاتور و مستبد را به یک معنا به کار می‌برند و این دو واژه را در جهان فعلی دال‌هایی می‌دانند که مدلول واحدی دارند. به این معنا، دیکتاتور یا مستبد کسی است که بدون قید و شرط حکومت می‌کند و قدرتش مطلقه است.

   البته برخی هم معتقدند دیکتاتوری در دولت مطلقۀ مدرن شکل می‌گیرد و دولت مطلقۀ سنتی مصداق استبداد است. به این معنا، دیکتاتور "مستبد مدرن" است و مستبد "دیکتاتور سنتی".

  در دیکتاتوری‌های حزبی و نظامی، حزب یا ارتش امکان بیشتری برای برکناری دیکتاتور دارد. کنار گذاشتن شخص حاکم در دیکتاتوری فردی دشوارتر است. کمااینکه کنار گذاشتن مستبد یا پادشاهان در استبداد سنتی نیز بسیار دشوار بود و معمولا جز با جنگ یا قتل میسر نمی‌شد.

  در دیکتاتوری "تبلیغات" و "پلیس مخفی" اهمیت اساسی دارند و دیکتاتورها معمولا با تکیه بر دستگاه تبلیغاتی دروغ‌پرداز و پلیس مخفی جنایتکارشان حکومت خود را حفظ می‌کنند.

   بنابراین دیکتاتوری از حیث سلبی مبتنی است بر ترور و وحشت، از حیث ایجابی نیز مبتنی بر ایدئولوژی و نظام تبلیغاتی. مجموع این عوامل، مردم را به دو دستۀ "مفتون" و "مرعوب" بدل می‌سازد و مانع "گفت‌وگو و تفکر در فضای آزاد" می‌شود.

   هانا آرنت در کتاب "توتالیتاریسم"، دیکتاتوری را شکلی از حکومت غیردموکراتیک می‌داند که فروتر و کم‌خطرتر از توتالیتاریسم است. او حکومت لنین را مصداق دیکتاتوری و حکومت استالین را مصداق توتالیتاریسم می‌داند.

   از نظر آرنت، دیکتاتوری یعنی غیبت آزادی سیاسی، ولی توتالیتاریسم به مسخ انسان منجر می‌شود. اما اکثر صاحب‌نظران سیاسی توتالیتاریسم را یکی از مصادیق و در حقیقت بدترین نوع دیکتاتوری می‌دانند.

    

منبع: عصر ایران

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۴۱۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

علم‌الهدی : اگر امام صادق(ع) در امور سیاسی مداخله نمی‌کرد، به او ظلم نمی‌شد/ امامت سیاسی دشمن دارد

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، حجت‌الاسلام سید احمد علم الهدی روز شنبه در مراسم اجتماع صادقیون در حرم مطهر رضوی افزود: از وجود اقدس امام صادق(ع) نقل شده که فرمود «هرکس برای درک ظلمی که بر ما رفت، تلاش نکند و بر آن نکوشد، شریک همان ظالمی است که در مقابل ما عمل کرده است» این حدیث راوی اهمیت این شناخت است.

طبق آنچه ایرنا روایت کرده، وی ادامه داد: شهرت اصلی امام صادق(ع) در میان ائمه اطهار(ع) به علم، دانش و تربیت اصحاب و شاگردان است اما آن‌چه باید در روز شهادت ایشان بیش از پیش موردتوجه قرار بگیرد، مظلومیت این امام همام و فلسفه مظلومیت ایشان است. باید بدانیم دلیل مظلومیت امام صادق(ع) چه بود و اساساً چرا حضرت تا این اندازه با برخورد قهری، سلبی و جنایتکارانه حاکمیت وقت رو به رو می‌شد.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی گفت: همه باید بدانند که این ظلم به‌طور انحصاری بر امام صادق(ع) روا داشته می‌شد و سایر علمای بلاد اسلامی نه تنها موردظلم نبودند بلکه از طرف حاکمیت منصور دوانیقی ملعون حمایت می‌شدند. این ظلم هم محدود به خوراندن زهر و شهادت حضرت نیست بلکه مربوط به تلاش مستمر و مداوم بنی‌عباس برای سرکوب و تحقیر جریان تشیع است که در طول سالیان دراز دنبال شد.

علم الهدی افزود: اگر امام صادق(ع) در امور سیاسی مداخله نمی‌کرد و در برابر حکومت عباسیان ادعایی نداشت، مسلماً این ظلم و ستم در حق حضرت روا داشته نمی‌شد اما آنها می دانستند که اصل امامت تشکیل نظام رهبری و تشکیلات و حکومت است.

وی ادامه داد: نه تعلیم دین، نه تربیت شاگرد و نه آموزش علوم طبیعی هیچ کدام علت اصلی مظلومیت حضرت نیست. امام صادق(ع) فقط یک عالم نبود که عده‌ای دورشان را بگیرند و فقط علوم دین را فرا بگیرند. امام صادق(ع) در مقام حجت بالغه الهی ادعای امامت داشت و این ادعا از نظر دستگاه حاکم به عنوان یک آفت قطعی در برابر استمرار قدرت و حکومت آنها به شمار می‌رفت و اگر امام صادق(ع) در امور سیاسی مداخله نمی‌کرد و در برابر حکومت عباسیان ادعایی نداشت، مسلماً این ظلم و ستم در حق حضرت روا داشته نمی‌شد.

نماینده ولی فقیه در خراسان رضوی با بیان این که تحقق امامت سیاسی، تکلیف ذاتی ائمه اطهار(ع) بوده است گفت: امام فقط شاگردپرور و عالم نیست و عمده وظیفه امام به این است که در پیشامد شرایط و موقعیت ها، یک نظام حاکمیتی تشکیل بدهد و به موازات امامت مرامی، امامت سیاسی جامعه را هم به دست بگیرد.

علم الهدی افزود: سرچشمه همه مظالمی که در حق اهل بیت(ع) روا داشته شد، همین اعتقاد به امامت سیاسی بود. به‌خاطر همین موضوع بود که علی‌ابن ابی‌طالب(ع) را در محراب، حسین ابن‌علی(ع) را در گودی قتلگاه و سایر امامان معصوم را هرکدام در یک مقام به شهادت رساندند و در طول حیات بابرکتشان نیز انواع و اقسام جنایت‌ها را درحق آن ها و پیروانشان روا داشتند.

وی ادامه داد: امامت سیاسی دشمن دارد. دشمنی که یک زمان حتی در مسجد شمشیر بر فرق ولی خدا می‌زند، یک زمان با اسب بر پیکر امام شهید می‌تازد و یک زمان نیز همچون منصور دوانیقی ملعون، امام صادق(ع) را با دست بسته و لباس خانه در خیابان پشت اسب می‌کشاند و امروز هم دشمنان دین این‌چنین هستند.

۲۷۲۱۱

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902729

دیگر خبرها

  • آنچه دربارۀ دیکتاتوری گفتم جدی نبود- ترامپ
  • حکومت نظامی شهر فرانسوی برای جوانان
  • یک ماجرا و هزار داستان؛ در بدخشان افغانستان چه خبر است؟
  • یک ماجرا و هزار داستان؛ در بدخشان چه خبر است؟
  • «سیزیف» به مردم ایران چه می آموزد؟ / ورود ایرانیان به دالان باریک آزادی / مهمترین پروژه توسعه ایران توانمندسازی جامعه
  • یوناما واقعیت‌های افغانستان را به جهان معرفی کند
  • تاریخ بشریت ادامه راه انبیاء در مبارزه با جریان استکبار است
  • علم‌الهدی : اگر امام صادق(ع) در امور سیاسی مداخله نمی‌کرد، به او ظلم نمی‌شد/ امامت سیاسی دشمن دارد
  • در زمانه ای که حکومت حاکمان به نام دین بود، امام صادق (ع) چه کردند؟
  • بازگشت بیش از ۱.۵ میلیون مهاجر به افغانستان